پویش مردمی حمایت از دکتر قاسم شعله سعدی

تغیرات با دکتر قاسم شعله سعدی

پویش مردمی حمایت از دکتر قاسم شعله سعدی

تغیرات با دکتر قاسم شعله سعدی

نسیم تغیرات با دکتر قاسم شعله سعدی

به نام خدا

ملت سلحشور و سرفراز ایران

بیش از یک صد سال پیش از این که بسیاری از کشورهای منطقه یا به عنوان کشور وجود نداشتند یا زیر سلطه بیگانگان بودند پدران سلحشورمان انقلاب بزرگ مشروطه را به پا کردند تا حکومت مطلقه را از پا بیفکنند و آن را  محدود و مشروط کنند و با تأسیس عدالت خانه و دادگستری مدرن ، قضات مستقل و عادل را به مسند قضا نشانند تا حق و عدل استقرار یابند و جلوگیری از باز تولید استبداد تضمین شود و نمایندگان منتخب را به مجلس قانونگذار فرستادند تا حاکمیت ملی را مستقر کنند . ولی پس از هفتاد سال ناکامی به ناچار انقلابی سترگ را پی ریختند تا حکومت مطلقه بازتولید شده را براندازند و استقلال و آزادی را بازیابند و در اندیشه  اجتناب از هزینه سنگین انقلابی دیگر پس از دو دهه در جستجوی گمگشته خود یعنی آزادی طرحی نو در قالب جنبش اصلاحگر در انداختند تا کشتی آزادی را در دریای پرتلاطم و بیرحم سیاست بیابند و به ساحل رسانند ولی افسوس این بار نیز به دلائلی که خود می دانید از جمله بی کفایتی ناخدایانش کشتی به گل نشست . و این در حالی بود که ملل منطقه علیرغم فقدان مبارزاتی همسنگ با مجاهدتهای درخشان ملت ایران به دستاوردهای خیره کننده در مردم سالاری و آزادی رسیدند . از جمله در شبه قاره که نزدیک به نیم قرن پس از پیروزی حماسه ضد استبدادی مشروطه ایران زمین رسماً‌گرفتار استعمار بود اکنون بزرگترین دموکراسی جهان استقرار یافته و در همسایگی غربی وشرقی که فاقد تعریف کشور بودند و کوچکترین ردپائی از نظام های مردم سالار انتخابی در آنها یافت نمی شد و علیرغم اشغال نظامی ،‌اکنون نهادهای مردم سالار با انتخاباتی سالم ،‌آزاد و رقابتی و صد البته بدون نظارت استصوابی به نیابت از مردمان حکومت می کنند. امروز ملت بزرگ ما که خود را گرفتار دورو تسلسلِ باطل و بن بستِ دو سره تحمل ماجراجویان یا پذیرش فرصت سوزان می بیند و در مقایسه با ملل منطقه در می یابد که تفاوت ره از کجاست تا به کجا!! در مقابل این پرسش قرار می گیرد که : چه شده است ؟ و چه باید کرد ؟

 درپاسخ به پرسش اول ( چه شده است؟) باید گفت : ملت بزرگ هزینه های سنگین و خونین جنبش ها را تحمل کرد و پیروز شد ولی در صیانت از دستاوردها کوتاهی نموده و حساسیت لازم را به خرج نداد و با اعطاء سفید امضاء‌ به حاکمان از تحریف های اندک و تدریجی که انباشت می شدند جلوگیری نکرد در حالیکه صیانت از دستاوردها تلاش مضاعف ، نظارت مستمر و حساسیت بیشتر می طلبید .

دو راهی سرنوشت ساز

 در پاسخ به پرسش دوم ( چه باید کرد؟)‌ می توان گفت : ملت بزرگ بر سر دوراهی سرنوشت ساز قرار گرفته و فقط دو راه در پیش رو دارد :

1-  الف- ملت همچنان ابتکار عمل و اختیار خویش را به دست حکام سپارد که در اینصورت باید نتیجه منطقی آن را بپذیرد و ادامه  وضع موجود را با همه ی خطراتش نظاره کند و هر روز نابسامانیهای فزاینده را که با تقارن بحران مالی اعتباری جهانی و کاهش احتمالی بهای نفت تشدید خواهد شد مشاهده نماید و تحریم های بین المللی ناشی از قطعنامه های شورای امنیت که تأثیر مخرب خود را کم کم نشان می دهند دست و پنجه نرم کند -هرچند به زعم بعضی ها این قطعنامه ها کاغذ پاره هائی بیش نیستند - و با ادامه جدال حاکمان با جامعه جهانی انزوای بیشتر خویش را انتظار کشد ،‌گسترش خط فقر را علی رغم وجود امکانات یک قاره در کشور مشاهده کند و با حدود 8 میلیون پرونده قضائی در سال که حداقل 16 میلیون نفر از شهروندان را درگیر و ارتکاب جرائم و جنایات نفرت انگیز را به ارمغان می آورد از ادعای اسوه و الگوی جهانی شدن دست بردارد و شمار فزاینده شهروندانش که در جستجوی اندک حقوق شهروندی در ناکجا آباد گیتی آواره هستند را رصد کند و فرار مغزها را که رکورد جهانی دارد در کنار فرار سرمایه ها و مرگ خاموش چند میلیون جوان معتاد نظاره کند و به حاکمان خود که همه ی مشکلات مردم خویش را حل کرده اند و اکنون برای حل مشکلات بشریت نسخه مدیریت بین المللی می پیچند مدال مدیریت اعطا نماید .

1- ب- در بهترین حالت به کسانی دل ببندد که علیرغم برخورداری از حمایت صمیمانه اکثریت قریب به اتفاق افکار عمومی داخلی و بین المللی و اکثریت پارلمانی یک دوره فرصت ها را سوختند  و در قامت تدارکاتچی ظاهر شدند و به دانشجویان خشمگین از بی کفایتی ها توهین کردند و انتخاباتی را که خود غیر آزاد ، غیر عادلانه و غیر رقابتی  می خواندند اجرا کردند و اکنون دوباره خیز برداشته اند تا ملت را به عقب برگردانند و مردم را از امکان تغییرات محروم کنند و اگر ملت یکبار دیگر به آنها اعتماد کند و با اقبال از آنها که آزموده شده اند دوباره تن به آزمون دهد نباید کسی را سرزنش نماید .

نسیم تغییرات

2- راه دیگری که پیش روی مردم ایران است اینکه چون خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمی دهد مگر آنکه آن قوم خود سرنوشت خویش را تغییر دهد ملت تصمیم گیردکه سرنوشت خویش را تغییر دهد و به جای تحمل شرایط اسفبار امروز که خواست ماجراجویان است یا بازگشت به وضعیت غمبار دیروز که آرزوی فرصت سوزان است فردای امید و بهروزی را رقم زند و به جای تماشای جدال کارگزاران با جامعه جهانی راه آشتی و همکاری با جهان را برگزیند و در عین پرهیز از تحمل هزینه  انقلابی دیگر به تغییرات حتی در چارچوب ساختار فعلی بیاندیشد و با نه بزرگ به آن دو طایفه ،ایران را از نو بسازد در این صورت من غیر نظامی قاسم شعله سعدی  با دانش اندکی از الفبای سیاست و حقوق و تجربه ی ناچیزی در عرصه های ملی و بین المللی ولی با پشتوانه ی کوهی از غیرت و اراده نسیم تغییرات را همراه با برنامه های سیاسی اقتصادی فرهنگی اجتماعی نوید می دهم و اگر شما ملت بزرگ حمایت کنید نه در چهره یک تدارکاتچی و نه در قامت یک ماجراجو که در سیمای یک رئیس جمهور با همه مسئولیتهایش و علیرغم همه  خطراتش در جهت تأمین منافع ملی وتاکید بر هویت ایرانی و با اغتنام از فضای جدید بین المللی و ظرفیت های بیکران ملی به کمک شما و برای شما طرحی نو در اندازم .

خدایا قدرتی بر من عطا فرما که از دست کج اندیشان بحران ساز و فرصت سوز ؛ ایران را رها سازم

 قاسم شعله سعدی

۵ اسفند ١٣٨٧

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد